گروه ایرنا زندگی - در دنیای امروز، جوانان با چالشهای بیسابقهای روبرو هستند. با پیشرفت تکنولوژی و افزایش دسترسی به اطلاعات، نسل جدید بهطور فزایندهای در دنیای مجازی غرق شده و از دنیای واقعی فاصله میگیرد. این پدیده نه تنها بر روی تعاملات اجتماعی تأثیر گذاشته، بلکه مسئولیتپذیری آنان را نیز تحتالشعاع قرار داده است. بسیاری از جوانان به جای اینکه با چالشها و مشکلات خود روبرو شوند، ترجیح میدهند در دنیای مجازی پناه ببرند و از مسئولیتهای واقعی خود فرار کنند. این نگرش نه تنها بر روحیه و اعتماد به نفس آنان تأثیر منفی میگذارد، بلکه میتواند به بروز بحرانهای جدی در زندگی فردی و اجتماعی منجر شود.
اما چه عواملی باعث این فرار از مسئولیت شده و چگونه میتوانیم این روند را متوقف کنیم؟ برای پاسخ به این سوالات، با دکتر فریبرز درتاج، روانشناس تربیتی و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، گفتوگویی انجام دادهایم تا به تحلیل دقیقتری از این پدیده و راهکارهای مقابله با آن بپردازیم.
از منظر روانشناختی، چه عواملی ممکن است باعث مسئولیتگریزی در نوجوانان شود؟
مسئولیتپذیری نوجوانان به عنوان یکی از دغدغههای اصلی والدین در حال حاضر محسوب میشود. معمولاً وقتی از والدین پرسیده میشود که دوست دارند فرزندانشان در حال حاضر و در بزرگسالی چه ویژگیهایی داشته باشند، یکی از رایجترین پاسخها، ویژگی مسئولیتپذیری است.
برای پاسخ به این سوال، باید بدانیم که چه عواملی باعث شکلگیری مهارت مسئولیتپذیری در نوجوان میشود. پرورش یک فرد مسئولیتپذیر در آینده و جامعه، از محیط خانه و خانواده آغاز میشود. آموزش این مهارت باید از سنین کودکی شروع گردد؛ زیرا والدین نمیتوانند ناگهان از سنین بالا و نوجوانی، مسئولیت دادن و مسئولیتپذیری به فرزندان را آغاز کنند و انتظار یک فرزند مسئولیتپذیر را داشته باشند.
اگر یک نوجوان در کودکی مسئولیتی به او واگذار نشود و تجربهای درباره انجام کارها و وظایف محولشده نداشته باشد، زمانی که از او خواسته شود وظیفهای ساده را به عهده بگیرد، نمیداند چگونه باید آن را انجام دهد و از مسئولیت فرار میکند. بنابراین، اولین و مهمترین عامل مسئولیتگریزی نوجوانان و جوانان، عدم آموزش والدین و عدم واگذاری مسئولیت در دوران کودکی است.
عامل روانشناختی دیگر که میتواند باعث مسئولیتگریزی نوجوانان و بزرگسالان شود، کمبود اعتماد به نفس است. این مهارت هم در کودکی و در خانواده شکل میگیرد. اعتماد به نفس یکی از مهمترین عوامل برای پذیرش مسئولیتهای فردی و اجتماعی است. نوجوانی که به تواناییهای خود پی برده و به قابلیتهای خویش متکی باشد، به آسانی مسئولیتهای زندگی فردی و اجتماعی را میپذیرد.
اگر والدین با دادن مسئولیتهای کوچک در کودکی، اعتماد به نفس را در فرزندشان شکل ندهند و تقویت نکنند، نوجوان به دلیل احساس ناتوانی از زیر بار مسئولیتهای آینده شانه خالی میکند.
کمبود جرأتمندی نیز میتواند یکی دیگر از عوامل شخصیتی و روانشناختی مسئولیتگریزی باشد که به مهارت اعتماد به نفس مرتبط است. برای مثال، نوجوانی که به دلیل شیوههای فرزندپروری نادرست اعتماد به نفس کمی دارد، دائماً نگران و مضطرب است و میترسد که از عهده انجام وظایف و مسئولیتهایش برنیاید. به همین دلیل، به دلیل ترس از شکست، جرأت قبول مسئولیتهای جدید را هم نخواهد داشت.
اضطراب نیز یک عامل روانشناختی مهم در مسئولیتپذیری است، زیرا قبول هر مسئولیت و وظیفهای در سطح خانه، مدرسه، جامعه یا محیط کار، حجمی از اضطراب را به همراه دارد. نوجوانانی که مبتلا به اختلال اضطراب، بهویژه اضطراب اجتماعی هستند، تمام تلاش خود را میکنند که از مسئولیت فرار کنند تا با اضطراب حاصل از آن مواجه نشوند. در نتیجه، به تدریج تبدیل به فردی مسئولیتگریز میشوند.
در نهایت، عامل روانشناختی دیگری که باید به آن اشاره کرد، عدم انگیزه است. داشتن هدف و مقصود، موجب میشود انسان برای کار و تلاش انگیزهای داشته باشد. زمانی که مسیر و مقصد برای فرد روشن نیست، تلاش و کوشش و احساس مسئولیت برای رسیدن به هدف نیز برای او واضح نخواهد بود. بنابراین، داشتن انگیزه برای رشد مسئولیتپذیری اهمیت زیادی دارد.
آیا سبک خاصی وجود دارد که بتواند به بهبود مسئولیتپذیری در نوجوانان کمک کند؟
بر اساس دیدگاههای روانشناسی، شیوه برخورد والدین با فرزندان به چهار سبک مختلف تقسیم میشود که هر کدام تأثیر متفاوتی بر مسئولیتپذیری نوجوانان دارند:
سبک فرزندپروری مستبدانه: والدینی که با فرزندان خود بهطرز سختگیرانهای رفتار میکنند و انتظار دارند قوانین و مسئولیتها بدون هیچگونه اعتراضی اجرا شوند. در این سبک، سوال درباره چرایی قوانین بیمعناست و فرزندان بهخاطر ترس از تنبیه یا اجبار، مسئولیتها را انجام میدهند.
سبک فرزندپروری سهلگیرانه: این والدین معمولاً در وضع قوانین و اجرای مسئولیتها بهطور جدی عمل نمیکنند. در این سبک، ممکن است گاهی قوانین وجود داشته باشد، اما پیروی از آنها اهمیتی ندارد. والدین سهلگیر معمولاً پس از بروز مشکل، به فرزندان یادآوری میکنند که چه وظایفی دارند، و فرزندان به این نتیجه میرسند که اگر مسئولیت خود را انجام ندهند، پیامدی نخواهد داشت.
سبک فرزندپروری مراقبت ناکافی (طردگرایانه): این والدین بهطور کلی برای فرزندان خود اهمیتی قائل نیستند و هیچ قانونی یا مسئولیتی برای آنها وضع نمیکنند. تصور غالب این والدین این است که بچهها خودشان بزرگ میشوند. این سبک فرزندپروری غالباً در مادران مبتلا به افسردگی مشاهده میشود و میتواند آسیبهای جدی به فرزندان وارد کند، نه تنها در زمینه مسئولیتپذیری بلکه در تمامی جنبههای روانی و اجتماعی. در این موارد، اولین قدم باید درمان والدین باشد.
سبک فرزندپروری مقتدرانه: این سبک در میانه سبک مستبدانه و سهلگیرانه قرار دارد و بهعنوان سالمترین روش تربیتی شناخته میشود. در این سبک، محدودیت و آزادی در کنار هم وجود دارد و قوانین و مسئولیتها بر اساس اصول و چارچوب خانواده و متناسب با نیازها و سن فرزندان تعیین میشود. در این سبک، رابطه گرم و صمیمی در خانواده حفظ میشود و در عین حال، اقتدار و قاطعیت در برخورد با فرزندان وجود دارد. درخواستهای فرزندان بهسادگی پذیرفته نمیشود و باید مورد بررسی قرار گیرد.
با توجه به توضیحات ارائهشده، مشخص میشود که کدام سبک فرزندپروری در مسئولیتپذیری نوجوان نقش دارد. سبک فرزندپروری مقتدرانه، با احترام به نیازها و خواستههای فرزند، محدودیتها، قوانین و مسئولیتهایی برای او در نظر میگیرد. این قوانین به نوجوان کمک میکند تا مسئولیتهایش را بهراحتی تشخیص دهد و مسیر مستقل شدن و مسئولیتپذیری را به درستی طی کند.
چه پیامدهایی برای نوجوانانی که مسئولیتگریزی میکنند وجود خواهد داشت؟
مسئولیتگریزی نوجوانان در زندگی فردی، در نهایت منجر به مسئولیتگریزی اجتماعی و جمعی خواهد شد که آسیب جدی برای خود فرد و جامعه به همراه دارد. مسئولیتپذیری بخشی از اجتماعیشدن است و مسئولیتگریزی، نشانهای از جامعهپذیری ناقص اعضای جامعه است. این مسئله نشان میدهد که جریان اجتماعیشدن بهطور کامل تحقق نیافته و افراد از حقوق و وظایف نقشهای خود درک کاملی ندارند و برای انجام آنها آمادگی لازم را پیدا نکردهاند.
زمانی که این آمادگی وجود نداشته باشد، بهطور قطع مسئولیتگریزی به قبول و انجام مسئولیتهای بزرگتر و اجرای قوانین جامعه نیز بسط پیدا میکند. به عنوان مثال، یکی از مسئولیتهای بزرگی که هر نوجوانی در آینده با آن مواجه میشود، مسئولیت ازدواج و تشکیل خانواده است. یکی از دلایل ازدواج سفید، انتخاب زندگی مجردی و افزایش سن ازدواج، گریز از مسئولیت زندگی مشترک است. عدم مسئولیتپذیری بهگونهای باعث شده است که جوانان ترجیح دهند زندگی مجردی را برای آینده خود انتخاب کنند. این مسئله هم برای خود فرد و هم برای جامعه پیامد منفی دارد.
یکی دیگر از پیامدهای مسئولیتگریزی در آینده، عدم پذیرش نقشهای جدید و راحتطلبی است. از نظر جامعهشناختی، پذیرفتن هر نقش انتظارات و مسئولیتهایی را به همراه دارد. افرادی که از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند، بهطور نادرست به این نتیجه میرسند که زندگی راحتتری خواهند داشت. بنابراین، مسئولیتگریزی بیشتر، به زندگی راحتتر تعبیر میشود. فرد مسئولیتگریز بهتدریج تبدیل به فردی تنبل، سست و بیحوصله میشود که توان انجام هیچ کاری را ندارد.
از طرف دیگر، زمانی که فرد مسئولیتهای کمتری را بپذیرد، ارتباطش با افراد و شبکههای اجتماعی کاهش مییابد و دایره روابط اجتماعیاش کوچکتر میشود. این وضعیت میتواند منجر به انزوا و تنهایی در آینده گردد.
آیا استفاده مفرط از فناوری میتواند به مسئولیتگریزی نوجوانان دامن بزند؟
استفاده از فناوری و شبکههای اجتماعی ارتباط تنگاتنگی با بعد اجتماعی مسئولیتپذیری دارد. توسعه فضای مجازی، همانند دیگر پیشرفتها، پیامدهای مثبت و منفی به همراه دارد. این فناوریها بهسرعت در تمام جنبههای زندگی روزمره نفوذ کردهاند و فرصتهای جدیدی را برای کاربران فراهم میکنند. با این حال، این فرصتها میتوانند منجر به سوءاستفاده و مسئولیتگریزی نیز شوند.
شبکههای اجتماعی میتوانند به آگاهی اجتماعی کمک کنند و فرصتی برای انتشار دیدگاهها و تحلیلها فراهم آورند. این شبکهها در ایران، با وجود فیلترها، محبوبیت زیادی دارند و به نوعی به نهادینهشدن مسئولیت اجتماعی کمک میکنند. آنها به افراد این امکان را میدهند که بدون محدودیتهای زمانی و مکانی با دیگران ارتباط برقرار کنند و این میتواند تأثیر مثبتی بر مسئولیتپذیری اجتماعی داشته باشد.
با این حال، پژوهشها نشان دادهاند که استفاده افراطی از شبکههای اجتماعی میتواند به گریز از مسئولیت منجر شود. درصورتیکه نوجوانان بهطور مکرر و بدون نظارت از این فضاها استفاده کنند، ممکن است تحت تأثیر محیطهای تربیتی جدید قرار بگیرند و از مسئولیتهای اجتماعی خود شانه خالی کنند.
تکنیکی برای کمک به نوجوانان در پذیرش مسئولیتهایشان پیشنهاد دارید؟
مسئولیتگریزی، نداشتن یک مهارت است و نیاز به «آموزش» دارد، نه درمان. بنابراین، به جای واژه درمان، بهتر است از واژه آموزش استفاده شود، مگر وقتی که مسئولیتگریزی به دلیل وجود اختلالاتی مثل اضطراب ناشی شده باشد. در این صورت، بعد از درمان اختلال، میتوان به آموزش مسئولیتپذیری پرداخت. در اینجا، تکنیکهایی برای کمک به نوجوانان در پذیرش مسئولیتهایشان ارائه میشود:
الگوی مثبت باشید: مهمترین راهکار این است که خود ما به عنوان والدین، الگوی خوبی برای مسئولیتپذیری باشیم. نمیتوان انتظار داشت که فرزندم مسئولیتپذیر باشد، در حالی که خودم در انجام مسئولیتهایم قصور داشته باشم. والدین باید به خاطر داشته باشند که فرزندپروری بیشتر از آنکه آموزشی باشد، یک فرآیند یادگیری است. کودکان بهطور طبیعی رفتارهای ما را تقلید میکنند و اگر ما الگوی مناسبی نباشیم، آموزشهایمان اثر کمتری خواهد داشت. بنابراین، بهجای تعریف خاطراتی از فرار از مسئولیت، باید از موقعیتهایی صحبت کنیم که به دیگران کمک کردهایم. این شیوه غیرمستقیم آموزش مسئولیتپذیری میتواند بسیار مؤثر باشد.
مسئولیتها را به فرزندتان بدهید: نترسید از اینکه فرزندتان ممکن است اشتباه کند یا خرابکاری کند. یادگیری مسئولیتپذیری مشابه یادگیری شنا کردن است؛ تا زمانی که کودک در عمل تجربه نکند، نمیتواند تکنیکها را یاد بگیرد. بنابراین، مسئولیتهایی متناسب با سن و توان فرزندتان به او بدهید.
نوجوانان را در کارهای خانه مشارکت دهید: مسئولیتپذیری باید از خانه شروع شود. کارهای خانه میتوانند فرصتهای مناسبی برای آموزش مسئولیت باشند، چراکه این کارها تحت نظارت والدین انجام میشود و خطری برای فرزندان ندارد. از تحقیر و انتقاد خودداری کنید و با لبخند، فرزندتان را به کمک دعوت کنید.
دستور ندهید: از دستور دادن و داد زدن پرهیز کنید. لحن شما در ارائه مسئولیتها میتواند بر تمایل کودک به همکاری تأثیر بگذارد. بهجای دستور، از او بپرسید که در شرایط فعلی چه کاری باید انجام دهد و او را تشویق کنید تا آن کار را به درستی انجام دهد.
تشویق و تحسین کنید: تحسین کردن فرزند به او میآموزد که تلاشهایش مهم و قابل قدردانی است. هرگز تحسین را با پاداش اشتباه نگیرید. بهتر است تحسینهای کلامی و سریع داشته باشید، زیرا این روش باعث ثبت رفتارهای خوب در ذهن کودک میشود.
از مسئولیتهای مورد علاقه شروع کنید: اگر فرزندتان بیمسئولیت است، ابتدا مسئولیتهایی را که به آنها علاقه دارد، به او بدهید. اجازه دهید فرزندتان مسئولیتی را که دوست دارد انتخاب کند تا احساس موفقیت و ارزشمندی کند. ابتدا از او سوال کنید که دوست دارد چه مسئولیتی را در خانه قبول کند یا یک لیست تهیه کنید و به او حق انتخاب دهید که یک یا دو مسئولیت را خودش انتخاب کند. چون هدف ما این نیست که فرزندمان آن کار را انجام بدهد، هدف این است مسئولیت پذیری را یاد بگیرد، پس روی یک مسئولیت مشخص، حساسیت یا پافشاری نداشته باشید.
فرزندتان را به کمک به دیگران تشویق کنید: این کار نه تنها به افزایش مسئولیتپذیری اجتماعی کمک میکند، بلکه اعتماد به نفس او را نیز تقویت مینماید. اجازه بدهید در فعالیتهای اجتماعی مشارکت کند. نکته اینجاست که وقتی بچهها وقت و انرژی خودشان را به چیزی فراتر از خودشان اختصاص میدهند، برای اطرافیانشان ارزش بیشتری قائل خواهند شد. انجام این فعالیتهای اجتماعی خجالتی بودن را کاهش و موجب افزایش جرأتمندی فرزندان میشود.
راههای مسئولیت گریزی فرزندان را هوشمندانه مسدود کنید: گاهی اوقات فرزندان بهانههای مختلفی برای شانه خالی کردن از مسئولیت میسازند. برای مثال میگویند: «بلد نیستم انجامش بدهم». در چنین مواقعی، برای از بین بردن بهانه کودکان باید هوشمندانه رفتار کرد. به این صورت که مسئولیتهای فردی را با نشان دادن راههای انجام یک وظیفه به فرزندتان آموزش دهید. این کار را تا زمانی ادامه دهید که او انجام آنها را یاد بگیرد.
اجازه دهید فرزندان پیامدهای بیمسئولیتی را تجربه کند: اجازه دهید فرزندان عواقب بیمسئولیتی خود را تجربه کنند، اما هرگز به آنها برچسب «بیمسئولیت» نزنید. در عوض، مهارتهای لازم برای مسئولیتپذیری را به آنها آموزش دهید و فرصت دهید تا کارهای خود را اصلاح کنند. زمانی که یک وظیفه را به کودک میسپارید به او گوشزد کنید که در صورت انجام دادن آن کار با چه عواقبی روبرو خواهد شد. به فرزندتان بازخورد مکرر، واضح و ملموس در مورد تلاشهایش ارائه دهید. دقیقا به او بگویید که کدام مورد خوب بوده یا کدام یک نیاز به کار بیشتری دارد. سپس به او فرصت دهید تا آن را اصلاح کند. اگر عواقب انجام ندادن یک مسئولیت، خشن یا خطرناک نیست، اجازه دهید فرزندتان، با آنها، روبهرو شود. به طور مثال، اگر هر روز صبح مسئولیت گذاشتن تکالیفش در کولهپشتی را بر عهده دارد و این کار را انجام نمیدهد، اجازه دهید آن روز را بدون تکلیف به مدرسه برود. ممکن ناراحت یا عصبانی شود و مورد تنبیه معلم قرار گیرد، اما این موضوع در آینده تکرار نخواهد شد. والدین میترسند که اجازه بدهند فرزندشان رنج بکشد، غمگین یا عصبانی شود، اما اگر همیشه مشکلات بچهها را حل کنید، آنها یاد نمیگیرند که وقتی بزرگ شدند مسئولیت پذیر باشند.
در نهایت، والدین باید بهخاطر داشته باشند که آموزش مسئولیتپذیری در محیط مدرسه نیز مهم است. معلمان و مربیان میتوانند بسیاری از این راهکارها را در محیط آموزشی بهکار گیرند و به مسئولیتپذیری اجتماعی کودکان و نوجوانان کمک کنند.
نظر شما